بهش می‌گم: چقدر قبلا عجیب و قشنگ از حسم می‌نوشتم.

میگه: منم همین حسو واسه خودم دارم. اما دلیلشو می‌دونم.

می‌پرسم چیه دلیلش؟

میگه: دردای قدیم‌مون هم قد قلم‌مون بودن.

دردای همه‌ی ما خیلی بزرگ می‌شن اما همه‌ی ما نویسنده‌های بزرگی نمی‌شیم.

از کانال تلخ همچون چای سرد

تصرف عدوانی

"تصرف عدوانی"نام کتابی است درباره ی عشق.

"استر" دختریست که وارد رابطه عاطفی با شخصی میشود که جایگاه اجتماعی عالی دارد و آدم محبوبیست.در طول داستان به دفعات استر نشانه ها رو نادیده میگیرد و انکار میکند و مدام با جملاتی مثل "اگر عاشق من نبود ...."یا " حتما مرا دوست دارد که ...." خود را فریب میدهد.او دائم در حال اصلاح تصوراتی است که نتیجه ی نشانه های مکرر است.در پایان داستان در حالی که بیش از یکسال از زندگی خورد را به امید بهبود اوضاع در این رابطه نصفه نیمه مانده  هر روز عاشق تر میشود و بیشتر عذاب میکشد .و در نهایت وقتی عشقش را با فرد دیگری در آپارنش میبیند، دیگر راهی برای انکار کردن وجود ندارد.

 حقیقت تف میشود روی صورتش....

چند بار در زندگی "استر" بوده اید؟

چند "استر" در اطرافتان دیده اید؟

استر بودن یک مرگ تدریجی است اما فکر میکنم استر ها حق بازی کردن نقش قربانی را ندارد .

نشانه ها را جدی بگیرید.نشانه ها را جدی بگیرید.نشانه ها را جدی بگیرید.

دیروز توی کانال "تانزانیا" گفت و گوی آزاد در مورد آزار جنسی توی تاکسی بود یه سری معتقد بودن باید فرد متجاوز رسوا کرد تا ادب بشه بعضی میگفتن این مواقع شک میشن و توانایی انجام کاری رو ندارن عده ای میگفتن از اول صندلی جلو باید نشست یا کیف بغلمون بزاریم و عده ای مخالف بودن که اینکار توهین به تمام اقایون که از پیش قضاوت کنیم.حالا امروز صبح سوار تاکسی شدم و کنارم آقایی نشسته بود خب خیلی پیش میاد که رعایت کنن و درست بشینن اما امروز طی یک اقدام بی سابقه بلافاصله بعد نشستن اون آقا کیف خودشو بینمون گذاشت و من هیچ من نگاه !!!