سهراب سپهری

یکی از شاعرایی که خیلی شعراشو میخونم،سهراب سپهری هستش.پروژه ی این ترم درس تمرین معماریم در رابطه با همین شاعریه که خیلی دوسش دارم.موضوع پروژه اینکه باید از شعراش الهام بگیرم و براش ارامگاه طراحی کنم.شاید بعد از این که شیت این کارو بستم یه عکس ازش توی همین پست بزارم تا نظر بدید که خوب شده یا نه.


دچار یعنی عاشق

و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک

دچار ابی بیکران دریا باشد.

*چیزی که انتخاب کردم 

نه بهترین راهه

نه تنها ترین راه

فقط اخرین راهی که برام مونده

امیدوارم که جواب بده و انتخاب درستی باشه.

**به ستاره بالا خیلی توجه نکنید زیاد از این تصمیما میگیرم


گسل عشق

میدونم پناهگاه ساختن روی گسل عشق کار عاقلانه ای نیست.

مخصوصا با این پس لرزه ها که قسم میخورم دلهره ای که تو دلم میندازه صد برابر ویرونیه.

ولی چه میشه کرد.

بعضی وقتا عاقل نبودن خیلی خوبه.خیلی لذت بخشه:)

(ذخیره شده در چرکنویس به تاریخ 92/3/26)


بی وفا شده ای

یادمه همیشه میگفتن اون خرابه جن داره روح داره یا معتادا میان توش ....ولی هیچکدوم اینا باعث نمیشد از کنجکاویم کم بشه یا از رفتن به اونجا منصرف بشم اصلا یه جورایی حتی دوست داشتم اونجا رو البته چند بار اول میترسیدم ولی بعدش برام خیلی عادی بود.

 حالا که فکر میکنم میبینم تنها خطری که ممکن بود داشته باشه خراب شدنش روی سرمون بود یا اینکه یهو زیر پامون خالی بشه.

شاید نمیترسیدم چون کسی همراهم بود که توی عالم بچگی خیلی به خودش و به توانایی هاش ایمان داشتم بهش اعتماد داشتم و این حس تا سالها بعد روم موند یعنی تا وقتی بود.

اونموقع شاید هفت یا هشت سالم بود و اون یازده دوازده سال داشت.نمیدونم چرا ولی اون روزای خودمو که با دخترای الانی که توی این سن هستن مقایسه میکنم هیچ تشابهی نمیبینم حالا دخترای هم دوره خودمو نمیدونم.

من کارم بالا رفتن از کوه و صخره و درخت و فوتبال بازی کردنو تیرکمون ساختنو تفنگ بازی بود.اونم با تفنگای که تیر میخوردن نه از اینا که فقط ترقه دارنو صدا میدن و ما واقعا به هم تیر میزدیم . وقتیم میافتادیم زمین واقعا از درد بود حتی گاهی خونم میومد.

نمیگم دختر نبودم اتفاقا اطرافیانم بهم میگن تا حدی لوس هستم ولی همیشه قسمتی از من علایق و رفتار های پسرونه داشت.

دلم برایی انگشتای که از شدت زیاد خوردن زرشکای وحشی قرمز میشد تنگ شده.

دلم برای رفتن تیغ توی دست و پام برای اینکه زخمی بیام خونه و از ترس اینکه دعوا بشم زخمم رو پنهون کنم تنگ شده.

دلم برای دوچرخه سواری تا میدون در حالی فقط تا ته کوچه اجازه داشتیم بریم تنگ شده.

دلم برای اون چشمه که بعد از بازی و تشنگی زیاد بریم سراغشو بعدش کلی خودمو خیس کنیم و وایستیم تو افتاب تا خشک بشیمو بتونیم برگردیم خونه تنگ شده.

دلم برای با ذغال روی دیوارای بیرونی مدرسه ی نزدیک خونه چرت و پرت کشیدن تنگ شده.

دلم برای بدو بدو کردن توی کوچه باغا ، پروانه گرفتن ، بالای درخت،توت خوردن تنگه.

کی فکرشو میکرد دلم برای یه خرابه تنگ بشه!!

اینا همه بهونست

همشون هنوز هم هستن

توی چند قدمیم 

فقط یکم فرق کردن

حتی اون خرابه هم هنوز سر جاشه

ولی تو ...

تو که نیستی....

حالشو ، دلشو ندارم.

اینارو بهانه میکنم که بگم

دل تنگ تو هستم.

بی وفا شدی!بهم سر نمیزنی...

خواهر برادری به کنار به همبازی بچگیت یه سری بزن.

سهم من از تو دیدن همون هرازگاهی رویاست.

اینو دیگه ازم نگیر.

دوستت دارم درست به همان اندازه که میدانی و بس.


همیشه امیدی هست:)

وقتی جای خالی بید مجنونی رو دیدم که تا چندین سال پیش از قاب پنجره میشد بهش نگاه کرد،و حالا دیگه نبود چون بریده بودنش.

با خودم گفتم:

ادم اگه درختم باشه باید بید مجنون باشه

اگه پرنده هم باشه باید مرغ عشق باشه

اگه گلم باشه باید رز باشه

میدونی؟

ادم اگه سنگم باشه باید سنگ صبور باشه

اینطوری همیشه امیدی هست:)


*از توهم ویبره گوشیم متنفرم.دل میگه بزن خاموشش کن لااقل از توهم درای.

گیسو

میگن دخترا که با همه دنیا لج میکنن میتونن موهاشونو کوتاه کنن

حالا اگه بخوام لج کنم چی میشه؟!

هیچی نمیشه!

موهایی که تو شونه بهش نزنی

 دستتو توش فرو نکنی

 نبافیش 

موهایی که وقتی داری توی چشام نگاه میکنی و برام عاشقانه زمزمه میکنی به بازی نگیریش

به چه دردی میخوره

اگه کوتاه بشه هم هیچی نمیشه.



سقط میکنم

*سقط میکنم

جنین رشد کرده درونم را

نطفه نامشروع

عُزلت و ناامیدی 

باید نابود شود


**نمیدونم چی شد یهو وسط درس خوندن روی جزومو اینو نوشتم.اونم چه درسی!! آشنایی با معماری اسلامی!! واقعا چه ربطی داشت! راسته که میگن موقع درست خوندن ادم به همه چی فکر میکنه الا چیزی که میخونه.گمونم این نوشته حاصل تفکرات اون لحظم بوده....

بهشت من

فکر میکردم دیگه نمیتونم پروانه بگیرم.فکر میکردم با گذشت زمان دیگه نمیشه کارایی که تو بچگی میکردم رو انجام بدم.ولی وقتی گرفتمش و اکلیلِ رنگی بالش موند روی انگشتام ته دلم انقد ذوق کردم که انگار دوباره بچه شدم.اون موقع ها من و همبازی خوبم که همیشه مراقبم بود یه کلکسیون کامل از پروانه های این اطراف داشتیم.

این بهشت منه که با هیچی عوضش نمیکنم.

*توجه توجه:

حالم خیلی خوبه.حس لطیفی دارم و بی نهایت این حس رو دوست دارم.

به همین سادگی

منی که با سیل و زلزله هم از خواب بیدار نمیشم با صدای بع بع و زنگوله هاشون از خواب پریدم.

یه نگاه به گوشیم انداختم .2:10صبح رو نشون میداد.

رفتم نشستم لب پنجره آشپزخونه و رفتنه "گله" رو تماشا کردم به انضمام سگِ گله و چوپون.

شاید هم "چوپون" به انضمام گله و ....

و شاید هم "رفتن" به انظمام ...

دور که شدن یه لیوان قهوه درست کردم نه از نوع ناب.قهوه ای که توی دو دقیقه درست بشه مسلما ناب نیست.

دیوان حافظ رو اوردم و چراغ هود رو روشن کردم.

دوباره نشستم لب پنجره و زانوهامو گرفتم بغلم، جرعه جرعه از قهوه ام خوردم و زیر لب غزل زمزمه کردم.

گرگ و میش هم دیدنیه.

(نوشته ای ذخیره شده در چرکنویس به تاریخ 92/3/2)

*مخاطب:جنس مذکر

خیلی وقتا تنها چیزی که جنس ظریف مونث میخواد محبت و ارامشه اینکه به غرغراش و درد و دل هاش گوش کنی.ولی فقط خوب گوش کنی .یکمی ارومش کنی و دلداریش بدی.

نه میخواد اشتباهاتش رو بزنی تو سرش و بهش یاداوری کنی .نه میخواد واسه مشکلش راه حل پیدا کنی باور کن!دارم حقیقت رو میگم!

باور کن که ساخته نشدی برای اینکه همه مشکل هارو حل کنی اون جنس ظریف فقط گاهی نیاز به همراه داره.

اگه گریه کرد و نتونستی ارومش کنی دلیل بر بی عُرضه بودن تو نیست.اتفاقا تنها چیزی که میخواد اینکه گریه کنه ولی تو بغل تو!

عُرضه تو، توی درک و فهمیدن همین شرایط و بعضی موقع هاست.

قدرت تو، دستای نوزشگر و امنیته آغوشت و کلام شیرینته.

**ده درصد مشکلات توی روابط به خاطر تفاوت در عقاید و سلایق است و 90 در صد به خاطر گفتار غلط و برداشت اشتباه از گفتار همدیگه.




گفتم شما هم در جریان باشید

*بعضیا هم هستن که نه دوست دارن طرف رو از دست بدن نه عرضه دارن به دست بیارنش...


**دقت کردین گاهی یه چراغ روشن IDمیتونه منبع الهام بخش باشه برای ادم؟

(وبلاگ مثال نغز یک مغز)


***کاش مردا هم میتونستن مثل زن ها گریه کنن و با دیگران راحت درد و دل کنن و بهشون اعتماد کنن!مردا وقتی ناراحتند فقط دادوبیداد میکنن که همین اونا رو از بقیه دور تر میکنه و شرایط رو سخت تر.(وبلاگ پاورقی)


****میخوای بگی خواب دیدی!!یا ترسیدی!!بالشه ها!!حالیش میشه،میفهمه!!راستشو بهش بگو.

اره بالش جان دلم گرفته بود...


*****با شروع شدن امتحانام نه تنها کم پیدا نشدم فعال ترم شدم!شاید چون حرفای بیشتری برای گفتن دارم.


+تشکر از دوستایی که توی این پست از نوشته هاشون کمک گرفتم برای زدن حرفایی که انگار حرفای دل منم هست.ممنونم:)

نمیدونم این شعر از کیه/غرغرD:

خدا دوست دارد لبی که ببوسد

نه از ترس دوزخ بمیرد بپوسد

خدا دوست دارد منو تو بخندیم

نه در جاهلیت بپوسیم بگندیم

کنارم بخواب و

به دورم بتاب و

از این لب بنوش و

چو تشنه که آب و...

پ.ن:از فردا امتحانام شروع میشه تا بیست و یکم.تقریبا هر روز دوتا از درسام رو امتحان میدم چون با برنامه ریزی مزخرفشون این ترم خیلی فشرده شده از یه طرف روزی دوتا امتحان از طرف دیگه وسطش یه هفته بیکارم بماند که توی تیر هم باید برم تحویل پروژه و ژوژمان.

فردا که باید چهار واحد امتحان بدم و راستش باید اعتراف کنم که این ترم اصلا دنبال نمره خوب نیستم و فقط دعا میکنم همه بیست واحد رو بتونم پاس کنم چون ترم دیگه ترم اخره و باید هر طور شده همه درسام پاس بشم.اصلا دست و دلم به کتاب و جزوه هام نمیره 

دیشب بعد از مدت ها نشستم تا ساعت دو فیلم دیدم و خواهرم میگفت شنیده بودیم شب امتحان بیدار میمونن درس میخونن نه اینکه فیلم ببینن.راستم میگفت اونم من که دیگه خیلی وقت بود فیلم نمیدیدم و حالا همه چی بجز درس برام جذابه حتی یه گوشه اتاق بیکار نشستن.

این روزا که حتی حوصله خودمم ندارم درگیری درس و دانشگاه خیلی رو مخه.ولی دیگه چه میشه کرد.

خلاصه این همه غر زدم که بگم اگه از این به بعد کم سر زدم بهتون دلیلش همینایی که گفتم شما هوام رو داشته باشین.

هر چند بعید میدونم همچین اتفاقی بیافته و من برم سراغ درس خوندن

ممنونم

میدونم دوست داشتنات رو باور نکردم.میدونم دستی که همیشه به سمتم بود رو پس زدم.میدونم که همه ی لطف و محبتی که بهم داشتی رو نادیده گرفتم.مدت ها بودی و من ندیدمت.

ولی اشتباه ساخته شده برای اینکه ادما مرتکبش بشن.

وقتی هیچ کس نبود تو بودی.

وقتی هیچ کس نخواست تو خواستی.

شاید هیچ وقت با زبون من باهام حرف نزنی ، اما میدونم بیشتر از همه دوستم داری و به فکرمی.

حالا من میخوام برگردم

هنوزم دستات هست که دستامو بگیره؟

ممنون که همیشه برام هستی.



*ولادت امیرالمومنین گرامی باد.دلم بدجور هوای حرمشو کرده....