کجایی؟؟؟!!!!

ـ بگو؛ بگو که کجایی؟

ـ نشسته ام سر راهت خدا خدا که بیایی.

- تو صحن و صاحت چشمات هزار ابر بهاری .

ـ و من دعای کویرم .

ـ خدا خدا که بباری.


اقیانوس من

و به خود می گویم که چرا صدف اقیانوس دل من مروارید نداشت.و کاش طوفان رویایی بیش نبود و ای کاش اندیشه ساحل به مشت های کوبنده امواج اشفته نمی شد.و از عمیق ترین نقطه از اقیانوس دل خود می خواهم ماهی قرمز من همیشه سرخ رنگ بماند تا به ابد و می خواهم که غروب قلب او را نفشارد از درد و ای کاش که اقیانوس دل ما به بارش باران وسیع تر بشود تا هیچگاه نگویم که شب چیز بدیست.