داداش محمود

حسی شبیه به اینکه بری خرید و انگار زمان توی پنج سال پیش وایستاده باشه انگار هیچکدوم اتفاقای این پنج سال نیافتاده باشه و فراموش کنی که نیست،که نداریش. یهو از یه پیراهن مردونه خوشت بیاد و توی اون لباس تصورش کنی و تو دلت بگی چقد بهش میاد بعد بخوای براش بخری و یهو یادت بیاد که رفته!!! دنیا رو سرت خراب بشه....و بخوای همون لحظه بمیری و ناخودگاه هیچ کنترلی رو اشکات نداشته باشی.و اصن ندونی چرا بعد از پنج سال باید نداشتنشو فراموش کرده باش...میتونی همچین حسی رو تصور کنی؟ میتونی همچین عشقی رو تصور کنی؟