بودن یا نبودن،مسئله این است!

با حسرت خاصی گفت:سالی یک بار،فقط عید به عید پدرمو میبینم.خیلی حرفه ها!

زیر لب گفتم:خوش به حالت...

گفت:تو هم سالی یه بار پدرتو میبینی!؟

و حتی تو مخیلشم نمیگنجید چه فکری تو ذهنم تبدیل به جمله"خوش به حالت" شده بود...