تنهایی،درد بی درمان لعنتی!!

حتی اگه بهترین همسر دنیا رو داشته باشی.

حتی اگه بهترین مادر دنیا برای تو باشه.

حتی اگه دلسوز ترین و مهربون ترین خواهر دنیا رو در کنارت داشته باشی.

حتی اگه کلی آشنا و فامیل و دوست خوب داشته باشی.

بازم یه لحظه هایی تو زندگی هست که "عمیقا" احساس "تنهایی" میکنی.

و اصلا به این مربوط نمیشه که روزای خوشی رو میگذرونی یا نه.یا مثلا تنهاییت دلیل خاصی داشته باشه حتما!

فقط احساس تنهایی میکنی.همین!

دردی که همه ی ما تجربش کردیم و همیشه به دنبال درمان اون هستیم و شاید به تعداد روزای زندگیمون مُسکن پیدا کردیم براش اما درمان نه!شاید بتونیم تعداد دفعاتی که این احساس به سراغمون بیاد رو کم کنیم.شاید کسانی یا چیزهایی وارد زندگیمون بشن که فوق العاده تاثییر گذار باشن اما این حس انگار جز جدایی ناپذیر زندگی تک تک ماست.

پس شاید بهتر باشه مثل یه غده خوش خیم باهاش مدارا کنیم و خو بگیریم تا شاید اون هم کمتر اذییتمون کنه.

بیایید با تنهایی دوست باشیم:)