"چارتار"

یه مدته مدام به شکل های مختلف برمیخورم به این اسم!

اما هر دفعه با خودم مقاومت میکنم و نمیرم سراغش که کار به دانلود و گوش دادن و گوش دادن و گوش دادن و..... نکشه.نمیدونم چرا،انگار یه چیزی از درون منو دور میکرد انگار یه قسمتی از من نمیخواست بره سمتش چون نمیخواستم مطمئن بشم که یکی از این چاتار،چاتارهایی که هی پا برهنه میپرن وسط وبگردی هایه من همونی باشه که خیلی وقته پیش گوش کردم و عاشقش شدم اما از همون خیلی وقت پیش تا الان دیگه گوشش نکرده بودم تا اینکه یه روز اتفاقی قاطی کلی چیزایه دیگه پخش شد و من بی اختیار باهاش بلند بلند میخوندمو یهو وسطش یادم میاد که ای وای این همونه ها.......که من عاشقش شده بودم و تو این مدت حواس خودمو به بهانه هایه مختلف پرت می کردم ازش،بدون اینکه خودم متوجه بشم دارم چیکار میکنم!

آخ که چه موجوداته پیچیده ای هستیم ما آدما!

آخ که چقدر ضمیر نا خودآگاه ما آگاهه!

چقدر خوب میدونه برای آرامش فکری به چی احتیاج داریم و چقدر بی منت حتی بدون اینکه متوجه بشیم اونو برامون فراهم میکنه!

گاهی حتی بدون اینکه متوجه بشیم ما رو از یه چیزایی دور میکنه....

بعدها که مرور زمان باعث میشه با خودمون صادق باشیم میفهمیم که چه ها شده و چه کردیم...

خلاصه خعلی مواظب ماست!دمش گرم!

فقط بعضی وقتا زیاده روی میکنه میریم تو مایه های توهم و.....

همین جا از همین تریبون میخوام خواهش کنم:

ناخودآگاه عزیز هیچ وقت گندش را در نیاور لطفا!


*موقع نوشتن این پست "باران تویی"و "درحسرت ماه"پخش میشد...