جواب

یه وقتایی میشه که یه سوالی توی ذهنته و اون قدر اون سوالو از خودت میپرسی ،اعصاب واست نمیمونه .بدبختی از اون جایی شروع میشه که نمی تونی بری ازخود طرف بپرسی.

این سوال عین چی مختو می خوره جالب این جاست که اصلا جواب برات مهم نیست .هرچی باشه برات فرقی نمیکنه.این حس بلاتکلیفی و سردگمی که ادمو عصبی میکنه.ادم فقط دوست داره جواب سوالشو بدون از روی فضولی ،کنجکاوی....... حالا جواب هرچی باشه چه فرقی میکنه؟مهم اینه که لااقل از اون بلاتکلیفی در میای.