نصیحت گونه ای به موجودی نازنین که هنوز زمینی نشده(2)

عزیزم از زمین،برای تو مینویسم.

پیشتر برای برادرت (نصیحت گونه ای به موجودی نازنین که هنوز زمینی نشده 1)از‌ آدم ها از دنیا گفتم،از زشتی ها و بدی هایش از سختی هایش.برای تو میخواهم از "عشق" بگویم.

مهربانم

عشق آن چیزیست که تو ضعیف و آسیب پذیر میکند.

آن چیزی که تو را وابسته میکند.

عشق تو را شکننده میکند.

و وقتی شکستی هیچ التیامی وجود نخواهد داشت! جای زخمت همیشه میماند.و روز ها و ماه ها و سال ها این زخم را هر ثانیه به همراه داری.

عشق میتواند شیرین باشد،ملس باشد،میتواند بینهایت خوش بیایید به مزاج.باید بلد باشی عاشقی کردن را باید قبل از آن که زمین بخوری،قبل از آنکه بشکنی بیاموزیش.باید بدانی چه زمانی بیایستی کی شتاب کنی.باید رسم عاشقی را بلد باشی!

و در دنیایی که هیچ چیزش مثل کتاب ها و داستان ها نیست و بیشتر شبیه به صفحه حوادث روزنامه میماند رسم عاشقی کردنش هم مثل داستان ها نیست.

باید دور بریزی حکایت لیلی و مجنون،شیرین و فرهاد و.... را باید دور بریزی افسانه ها را.

نازنینم

اینجا

روی زمین

دیر هیچ چیز مثل سابق نیست

ارزش ها زیر رو شده و قهرمان ها عوض شده اند اینجا اگر بخواهی به سبک قدیم عاشقی کنی باخته ای! هرچه بیشتر حقه بلد باشی بیشتر برد خواهی کرد.هر چی بیشتر صادقانه تلاش کنی بیشتر فرو میروی و محو میشوی.

عزیزدلم

اینجا،عشق معنای متفاوتی پیدا کرده.

بیا تا برایت بیشتر بگویم...