کسی چه میداند
من امروز چند بار فرو ریختم
چند بار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود
گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست
ژوان هریس
وقتی میخوای قاب پنجره واسه ماکتت در بیاری چوب بالسا رو باید از داخل برش بدی، بشکنی تا تمیز در بیاد.
تمام مدت ماکت ساختن با خودم فکر میکنم که آدما شبیه به چوب بالسا هستن،بعضی وقتا برای یه پنجره به بیرون باید از تو ،از درون بشکنن!!!
میری که حالتو خوب کنی.
خوب میشی اما لحظه ای.چون یه چیزایی نمیزاره آب خوش از گلوت پایین بره! خوبیا!اما مدام یهو یه چیزایی خُره میندازه به جونت!
یه چیزایی مثل طعم قلیون آلبالو،مثل خاطره های خوبی که بد شد و خوب نموند...
خلاصه این روزا واسه یه تفریح ساده،واسه یکی دو ساعت حال خوش باید جون بکنم!!!
*همیشه گفتم،بازم میگم.کاش آدما دکمه ای داشتن که میتونستن خاطراتی که نمیخوان رو حذف کنن.
آدمایی هستن که خطرناکن و غیر قابل اعتماد.اینا اونایی هستن که حتی به چهار چوب های خودشونم پای بند نیستن!
آدمایی هستن سطحی و یکنواخت .اینا اونای هستن که یک سری قانون دارن تو زندگیشون(اکثرا خود ساخته)که تحت هیچ شرایطی از اونا تخطی نمیکنن.
آدمایی هستن امن و اروم که یه خط مشی دارن که بسته به شرایط و اوضاع گاهی استثنا قائل میشن و انعطاف به خرج میدن و میشه رو خودشون و عقیدشون حساب کرد.
اما صحبت من با یه دسته دیگه از آدماست که به شدت منو آزار میدن!بیش از همه حتی!
آدمای ،اهل شعار،آدمای ترسویی که فقط حرف میزنن.اینا اونایی هستن که مدام دوست دارن چهارچوب ها و خط قرمزای زندگیشونو بشکنن و فکر میکنن اونور این چهارچوب ها براشون بهشته و زندگیشون خیلی بهتر بدون این خط قرمزا اما جرات و جسارت این کارو ندارن!و فقط مدام حرف میزنن و حرف میزنن!
من نمیگم شکستن قوانین خوبه یا بد.اصلا هم حرفم این نیست که کلا قانون داشتن لازمه یا نکته مثبتیه یا منفی! و نمیگم فکرکردن به اینکه اگر طور دیگه ای زندگی کنیم بهتر هست یا نه,چیز بدی به حساب میاد.
من فقط میگم دو دل بودن،جسارت نداشتن،و تنها، شعار روز های خوب رو دادن و مدام تو تردید زندگی کردن مزخرفه و حال ادمو بد میکنه!
یا بشکنید همه چیزو و رها بشید یا به عقایدتون ایمان داشته باشید و پاش وایستید!!
آدمایی که همش میخوان و نمیتونن یا هیچ کاری نمیکنن جز غصه خوردن و حرف زدن.آدمایی که فقط غر میزنن.لج منو درمیارن.
اینا همونایی هستن که هیچ وقت حتی از یک روز زندگیشون راضی نیستن و لذت نمیبرن.حتی یک روز!!!
بهمان یاد داده اند به بدبختی هایمان بخندیم
جک و فکاهی بسازیم از کمبودهایمان
و در انواع شبکه های مجازی پخش کنیم
بخندیم به نابودشدنمان
به گرانی
فقر
به خلا های روانی و جنسی
به کم فرهنگی و بی فرهنگی در زمینه های مختلف و در طبقات متفاوت
بخندیم و چشم هایمان را ببندیم به واقعیات
بخندیم که نشنویم
نبینیم
و آنقدر بخندیم که قوانین فیزیک را زیر سوال ببریم حتی!
انقدر که جواب هر عملی نشود عکس العمل...
آنقدر که فلج بشویم برای هر واکنشی به جز خندیدن!
بهمان یاد داده اند بخندیم به بدبختی هایمان.