مدتیه بعد از گذروندن چند تا اتفاق شبیه به هم به یه تجربه تازه از زندگی رسیدم.
شناخت ادما خیلی سخته،قبل تر فکر می کردم با یکمی حرف زدن می تونم شناخت کمی از ادما به دست بیارم اما الان می فهمم خیلی اشتباه می کردم.حتی وقتی فکر می کنی دیگه کامل طرف مقابلو شناختی بازم هنوز نشناختیش.
چند وقت پیش با کسی صحبت کردم و با خودم فکر کردم که با من خیلی فرق داره.بعد از گذشت مدت تقریبا زیادی دوباره باهاش صحبت کردم اما به مدت طولانی تر.بازم فکر کردم که خیلی با من فرق داره اما این دفعه نوعش کاملا فرق می کرد.فهمیدم تمام شناختی که قبلا نسبت بهش پیدا کرده بودم اشتباه بوده،هر چند هنوزم بین ما خیلی فاصله بود.درسته که نتیجه هر دو دفعه یکی بود اما درس بزرگی برام شد .
الان به این تجربه رسیدم که برای شناختن ادما باید بیش تر وقت بزارم وگرنه ممکن دوباره در مورد یه نفر دیگه دچار اشتباه بشم .اونوقت خودمو برای قضاوت اشتباهم نمی تونم ببخشم.
حس عذاب وجدان منم که همیشه بیدار.