مثل دیونه ها تشویش دارم

همیشه میترسیم

و اینگونه است که ما آدم های همیشه نگرانی میشویم

ترس از دست دادن آدماهایی که دوستشان داریم

ترس آنکه برای همیشه بروند

دیگر ما را دوست نداشته باشند

یا به هر نحو دیگری ما آنها را از دست بدیم

ترس از دست دادن موقعیتی که در آن قرار داریم

کاری

اجتماعی

عشقی

خانوادگی

....

نه اینکه حتما راضی باشیم از موقعیتمان!

فقط میترسیم از اینکه از آنچه هست به چیز دیگری سوق پیدا کند

و این ترس لعنتی همیشه بر ما چیره میشود

کاش جسارت ریسک کردن را پیدا کنیم.

شاید چیزهای بهتری در انتظار ما باشند!



*گاهی شاید اصلا ندونیم چی میخواییم اما از اون چیزی که وجود داره هم راضی نیستیم!