گندم:
درد دارد.....
تنهایی هایت را با جرز دیوار تقسیم کنی،
و غمت را با فنجان قهوه.
زخم دارد.....
درد دلت سهم سنگ فرش های پیادره رو شود،
همراه قدمت هایت درب بطری،
و بغض هایت نصیب بالش.
وقتی آنچه در دل داری در قالب هیچ شعری جا نگیرد،
و سپیدهایت به سیاهی شب کشد.
وقتی ستاره اقبالت پشت ابرها تو رو گم کرده باشد.
وقتی همه چیز پر هیاهوتر به نظر میرسد ولی تو تنها تر از همیشه هستی.