قدم های اخر و اهسته تر بردار

"یا تو زیبا تر شدی یا چشمام بارونیه"

http://s3.picofile.com/file/7619454408/1358105986991.jpg

پ.ن:موقع برگشت از دانشگاه با این که فردا دوتا امتحان دارم اما هیچ عجله ای برای خونه رفتن ندارم.اروم اروم توی پیاده رو قدم میزنم.قدم که نه، بهتره بگم با حال داغون خودمو میکشم رو سنگ فرش پیاده رو، یه کیف رو دوشم ،با یه تخته شاستی که هی دستام به هم پاسش میدن.دوست ندارم برم خونه .خونه ای که هیچ کس توش انتظارمو نمیکشه.خونه ای که هیچ کسی به استقبالم نیاد.خونه ای باید کلید بندازی و بری تو ،کسی نباشه تا درو برات باز کنه.مسیری که میتونم سوار تاکسی بشم رو گز میکنمعمولا تند راه میرم اما دوست ندارم این مسیر تموم بشه برای همین قدمام خیلی اهسته هست.سوز صورتمو اذیت میکنه با خودم میگم وقتی از خونه اومدم بیرون چه افتاب خوبی بود.چرا لباس نپوشیدی دختر. با نفسام دستامو گرم میکنم.لعنت به تو. لعنت به دیونگیات. ببین هوا چقدر سرده........

خدایا وقتای که تنها میشم میفهمم تنهایی چقدر بده خواهش میکنم دیگه عزیزامو ازم نگیر حالا دیگه  قدرشونو خیلی خوب میدونم