خاطرات

من گرفتن فیلم و برای ثبت خاطره ها خیلی بیش تر از عکس دوست دارم .وقتی از یه اتفاق عکس می گیرم یه لحظه خاص رو ثبت می کنم تا هر وقت که نگاهش می کنم یاد اون اتفاق بیافتم اما وقتی از یه اتفاق فیلم می گیرم دارم تمام ثانیه ها رو ثبت می کنم با دیدن اون فیلم تنها اون اتفاق برام یاد اوری نمی شه بلکه تمام ادما با تمام خصوصیاتشون میاد تو نظرم.خنده ،گریه ،صدا،طرز حرف زدن ،شوخی کردن،حتی مدل حرکت دستو ........

و این احساس وقتی خیلی خاص می شه که مدت هاست کسی رو که توی فیلم هستش ندیدی .دلت لک زده واسه صداش واسه حرف زدنش واسه خنده هاش که ناخواسته مجبور می شدی باهاش بخندی واسه تمام رفتار های حتی خیلی خیلی کوچیکش.

اون وقت از دل تنگی زیاد دوست دارم سرمو محکم بکوبی یه جای که دیگه هیچی نفهمم که نفهمم اون نیستو من هستم اون نیست و تنها چیزی که ازش مونده یه عالمه خاطره یه عالمه عکس وفیلم.که نمی دونم باید باهاشون چیکار کنم؟؟!!

بعضی وقتا می گم کاش با فشار دادن یه دکمه تمام خاطراتی که نمی خواستم پاک می شد اما وقتی تنها چیزی که ازش دارم خاطرهست..............